اسلحه سرد

ساخت وبلاگ
 

در کوچه باغ
درختی هستم
با نرده هایی که به سمتم تیر آهن کشیده اند
-بی ملاقاتی-
و از باغ به پیاده رو تبعیدم کرده اند

که در زمستان
تگرگ شانه هایم را ساقط کند
در دود
با جای پاها
و لاستیک ماشینهایی که مرا به نشناختن می زنند
 
و در تابستان
توتهایم

و چقدر زیاد است توتهایم
و این گریه ها
که می ریزند
به زیر جای پاهایی
 که تنها در این فصل به استقبالم می آیند
که مرا از شاخه خالی کنند
و به روی سیمانها تا می توانند کشته دهند،،
با اسلحه های سردی که اسمش را گذاشته اند "قلب"
 

اسكاج...
ما را در سایت اسكاج دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rohname بازدید : 197 تاريخ : چهارشنبه 12 تير 1398 ساعت: 4:34