جان سخت

ساخت وبلاگ
انگشت های نامه نشده

انگشت های به حرف نیامده  

آمده

بندهای بی بند و بار که می شکنند

و دوباره به حالت اولشان برمی گردند

جان سختان این کره ی خاکی

زمین شکنان

آسمان دران

 

 

آه چه کسی ریختن این همه خون را گردن خواهد گرفت

کدام جان سختی؟!  

سنگیم

می شکنیم

دست را

شیشه را

حرمت را

زمان را  

 

و پرتاب ها

و شکست ها  

درست از همان لحظه شروع شد

که به کرات دیگر به پرواز درآمدیم

و با بند بند دستانمان  خاک و زمین بیشتری خواستیم

آنگونه که قانون های جدیدی کشف شد

و ابداع با انگشتانمان به جنونمان کشاند

تا خودمان را کاشف خود دانستیم

و نام خدا را  

بی آنکه در شروع نامه هایمان بیاوریم

با سر و صدای تق تق انگشت خواباندیم  

 

و اینگونه 

جان سخت بر مسند تکیه زد!

اسكاج...
ما را در سایت اسكاج دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rohname بازدید : 194 تاريخ : پنجشنبه 16 اسفند 1397 ساعت: 17:36