مانده ام با ديوارهاي نيمه تمام
كه بار يك خانه ی جهنمی بدون پنجره را بدوش مي كشد
كه آجرهاش روي هم
روز به روز
به بالا
و گاهي به پايين پرت مي شوند؛
كه كوچه را از آژير آمبولانس پر کنند .
خانه به بشت بام كه رسيد
جواني ام قصد دارد
به كوچه خودش را بيندازد
كه آجرهاش اسمش را گذاشته بودند
"بهشت".
اسكاج...
برچسب : نویسنده : rohname بازدید : 174